نتایج نشان داد که بین درصد درآمد صرف شده برای ظروف یکبار مصرف بسته بندی ارتباط معناداری وجود ندارد. این نشان میدهد که مصرفکنندگانی که هزینههای نسبتاً بالایی برای ظروف غذاخوری یکبار مصرف به عنوان درصد درآمد دارند.
تقریباً به همان اندازه تمایل دارند که ویژگیهای دوستدار محیطزیست را ترجیح دهند مانند کسانی که درصد نسبتاً پایینی از درآمد خود را صرف این محصولات میکنند.
برخلاف مطالعات قبلی (آربورتی و بوردیگنون، 2016؛ یو و همکاران، 2010)، نتایج نشان دهنده تأثیر قابل توجهی از سطح تحصیلات (فارغ التحصیل دانشگاه) نبود.
ضرایب برآورد شده از جدول 2 و داده ها برای تخمین اثرات حاشیه ای (معادله 5) استفاده شد. هر ستون در جدول 3 شامل اثر حاشیه ای یک متغیر کمکی بر احتمال انتخاب یک ویژگی خاص سازگار با محیط زیست است.
اثرات حاشیه ای تأثیر تغییر 1 واحدی در متغیر کمکی را بر احتمال انتخاب یک ویژگی دوستدار محیط زیست نشان می دهد. ستاره های مرتبط با هر اثر حاشیه ای نشان می دهد که اثر در چه سطحی معنی دار بوده است.
در میان متغیرهای ساختگی، بزرگترین اثرات حاشیه ای مثبت مربوط به داشتن فرزند در خانواده بود که احتمال انتخاب ویژگی ها را 13.0 درصد (دارای گواهی USDA مبتنی بر زیست پایه یا بدون پلاستیک) به 15.4 درصد (کمپوست پذیر) افزایش می دهد.
بیشترین اثرات حاشیه ای منفی در بین متغیرهای ساختگی مربوط به زن بودن پاسخ دهنده بود که احتمال انتخاب ویژگی ها را از 10.1 درصد (دارای گواهی USDA مبتنی بر زیست پایه یا بدون پلاستیک) تا 12.1 درصد (کامپوست پذیر) کاهش می دهد.
برای متغیرهای پیوسته، هر سال سن به طور مثبت بین 0.4 تا 0.5 درصد بر احتمال انتخاب ویژگی های مهم تأثیر می گذارد. بنابراین، برای مثال، یک دهه سن بالاتر به طور مثبتی بر احتمال مهم بودن ویژگیها در ظروف غذاخوری یکبار مصرف بین 4 تا 5 درصد تأثیر میگذارد.
هر 1000 دلار درآمد خانوار احتمالات را حدود 0.1 درصد افزایش می دهد. به عنوان مثال، افزایش 10000 دلاری در درآمد خانوار، احتمال انتخاب ویژگی ها را 1 درصد افزایش می دهد.